1 . [مصدرساز] 2 . به 3 . مانده به (ساعت) 4 . تا 5 . با 6 . روی 7 . در سمت 8 . به‌نظر 9 . به‌افتخار
[حرف اضافه]

to

/tu/
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 [مصدرساز] که

  • 1.Can you tell me how to get there?
    1. می‌توانید به من بگویید (که) چطور به آنجا برسم؟
  • 2.He told me to wait.
    2. او به من گفت (که) منتظر بمانم.
  • 3.I don't know what to do.
    3. من نمی‌دانم (که) چه کار کنم.
  • 4.I need to eat something first.
    4. من اول نیاز دارم (که) غذا بخورم.
  • 5.It's not likely to happen.
    5. این محتمل نیست (که) اتفاق بیفتد.
  • 6.She agreed to help.
    6. او قبول کرد (که) کمک کند.
کاربرد حرف مصدرساز to
حرف اضافه to در این مفهوم، هیچ معادلی در زبان فارسی ندارد، می‌شود از حرف اضافه "که" استفاده کرد اما عدم استفاده از آن بهتر است. حرف اضافه to اگر قبل از شکل ساده برخی از افعال از قبیل pay, agree, afford, appear و... بیاید، مصدر آن فعل را می‌سازد. مثال:
"?Can you tell me how to get there" (می‌توانید به من بگویید (که) چطور به آنجا بروم؟)
".He told me to wait" (او به من گفت (که) منتظر بمانم.)
- البته این حرف اضافه قبل از برخی افعال مانند stay, let, may و ... نمی‌آید. مثال:
".We might stay at home" (ممکن است در خانه بمانیم.)

2 به

معادل ها در دیکشنری فارسی: الی به
to go/walk/come ... to somewhere
به جایی رفتن/قدم زدن/آمدن و ...
  • 1. I have to go to the dentist this morning.
    1. من باید امروز صبح به دندان‌پزشکی بروم.
  • 2. We could go to town on the bus.
    2. ما می‌توانیم با اتوبوس به شهر برویم.
  • 3. We went to California last year.
    3. ما سال پیش به کالیفرنیا رفتیم.
  • 4. You can walk from here to the station in under ten minutes.
    4. تو می‌توانی در کمتر از ده دقیقه از اینجا به آن ایستگاه (پیاده) بروی.
کاربرد حرف اضافه to به معنای به
معادل حرف اضافه to در فارسی در این کاربرد "به" است، در ادامه به کاربردهای این حرف اضافه در این مفهوم اشاره می‌شود:
- به سمت و طرف چیزی یا مکانی، مثال:
".I have to go to the dentist this morning" (من باید امروز صبح به دندان‌پزشکی بروم.)
".It fell to the ground" (آن به زمین افتاد.)
".He pointed to something" (او به چیزی اشاره کرد.)
- برای نشان دادن فردی یا چیزی که چیزی دیگر را دریافت می‌کند، مثال:
".He gave it to his sister" (او آن را به خواهرش داد.)
- برای نشان دادن فردی یا چیزی که تحت تاثیر عملی قرار می‌گیرد، مثال:
".She is devoted to her family" (او به خانواده‌اش وفادار است.)
- برای نشان دادن دو چیز که با هم در ارتباط یا به هم متصل هستند، مثال:
".Attach this rope to the front of the car" (این طناب را به جلوی اتومبیل متصل کن.)
- گاهی در مقایسه نیز به‌کار می‌رود، مثال:
".I prefer walking to climbing" (من پیاده‌روی را به کوهنوردی ترجیح می‌دهم.)

3 مانده به (ساعت)

مترادف و متضاد before after past
  • 1.It's five to three.
    1. (ساعت) پنج (دقیقه) مانده به سه است [ساعت 2:55 دقیقه است].
  • 2.Let's meet at twenty to eight.
    2. بیا ساعت بیست (دقیقه) به هشت یکدیگر را ملاقات کنیم.
کاربرد حرف اضافه to به معنای مانده به
حرف اضافه to در فارسی به معنای "مانده به" نیز است. حرف اضافه to در این مفهوم، برای نشان دادن ساعت [زمان] استفاده می‌شود.

4 تا

معادل ها در دیکشنری فارسی: تا
to somewhere/something
تا جایی/چیزی
  • 1. Her hair fell to her waist.
    1. مویش تا کمرش بود.
  • 2. Thirty to thirty-five people were there.
    2. سی تا سی و پنج نفر آنجا بودند.
توضیح درباره حرف اضافه to به معنای تا
حرف اضافه to در مفهوم "تا" برای نشان دادن هدف، محدوده و گستره زمانی استفاده می‌شود.

5 با نسبت به

to be kind/devoted to something/somebody
با/نسبت به چیزی/کسی مهربان/وفادار بودن
  • 1. Be kind to animals.
    1. با حیوانات مهربان باشید.
  • 2. She is devoted to her family.
    2. او (نسبت) به خانواده‌اش وفادار است.
to do something to something
با چیزی کاری کردن
  • What have you done to your hair?
    با مویت چکار کرده‌ای؟
توضیح درباره حرف اضافه to به معنای "با"
حرف اضافه to به معنای "با" برای نشان دادن عکس‌العمل و دیدگاه ذهنی فردی نسبت به چیزی یا کسی استفاده می‌شود.

6 روی

  • 1.He held a knife to her throat.
    1. او چاقویی را روی گلویش گذاشت [نگه داشت].
  • 2.He put his hands to his ears.
    2. او دست‌هایش را روی گوش‌هایش گذاشت.
توضیح درباره حرف اضافه to به معنای روی
حرف اضافه to در مفهوم "روی" برای اشاره به جهت و موقعیت مکانی چیزی استفاده می‌شود.

7 در سمت

to the something (of something)
در سمت ...
  • 1. Place the cursor to the left of the first word.
    1. نشانگر را در سمت چپ اولین واژه قرار دهید.
  • 2. There are mountains to the north.
    2. در سمت شمال کوهستان‌هایی وجود دارد.
توضیح درباره حرف اضافه to
حرف اضافه to به معنای "در سمت" در زبان انگلیسی با ساختار (to the something (of something استفاده می‌شود و معمولاً بعد از آن یک اسم مکان یا جهت می‌آید.

8 به‌نظر از نظر

to somebody
به‌نظر کسی
  • 1. It sounded like crying to me.
    1. به‌نظر من آن صدای گریه بود.
  • 2. The whole thing sounds very suspicious to me.
    2. کل این مسئله به‌نظرم خیلی مشکوک است.
توضیح درباره حرف اضافه to در مفهوم به‌نظر
حرف اضافه to به معنای "به‌نظر" در زبان انگلیسی بعد از اسم افراد یا ضمایر مفعولی می‌آید و برای نشان‌دادن نظر و دیدگاه آن شخص استفاده می‌شود.

9 به‌افتخار به‌یاد

to somebody/something
به‌افتخار یا به‌یاد کسی/چیزی
  • 1. Let's drink to Julia and her new job.
    1. بیایید به‌افتخار "جولیا" و کار جدیدش بنوشیم.
  • 2. This is a monument to the soldiers who died in the war.
    2. این یک بنای یادبود به‌یاد سربازانی است که در جنگ کشته شدند.
توضیح درباره حرف اضافه to در مفهوم به‌افتخار
حرف اضافه to به معنای "به‌افتخار" در زبان انگلیسی قبل از اسم افراد یا ضمایر مفعولی می‌آید.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان