[قید]

davon

/daˈfɔn/
غیرقابل مقایسه

1 از آن درباره آن

  • 1.Der erste Teil davon war besonders mühsam.
    1. اولین قسمت از آن به طور مشخص پرزحمت بود.
  • 2.Möchtest du vielleicht etwas davon abhaben?
    2. شاید تو دوست داشته باشی بخشی از آن را برداری؟
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان