[اسم]

child

/tʃɑɪld/
قابل شمارش
[جمع: children]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 کودک بچه، فرزند

مترادف و متضاد baby juvenile kid minor youth adult grown-up
  • 1.A small group of children waited outside the door.
    1. گروه کوچکی از بچه‌ها بیرون در منتظر بودند.
  • 2.Jan is married with three young children.
    2. "جان" ازدواج کرده و سه فرزند کم‌سن دارد.
an eight-year-old child
یک کودک هشت ساله
کاربرد واژه child به معنای کودک
واژه child به معنای کودک به انسانی کم‌سن اشاره می‌کند که هنوز فرد بالغی نشده‌است، به عبارت دیگر انسان را از دوره جنینی تا سن بلوغ می‌توان child خطاب کرد. مثلاً:
"an unborn child" (کودک متولد نشده)
"a child of three" (کودک سه ساله)
"an eight-year-old child" (کودک هشت ساله)
واژه child به معنای فرزند انسان هم به کار می‌رود و مفهوم "بچه" یا "فرزند" دارد. مثلاً:
".They have three children" (آنها سه فرزند دارند.)
".They can't have children" (آنها نمی‌توانند بچه‌دار ‌شوند.)
دقت کنید که شکل جمع این اسم جزو استثناهاست و به شکل "children" نوشته می‌شود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان