Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . گیج
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
flustered
/ˈflʌstərd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more flustered]
[حالت عالی: most flustered]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
گیج
مضطرب، سراسیمه
مترادف و متضاد
confused
1.The speaker became quite flustered when she dropped all her notes.
1. آن سخنران بسیار گیج [سراسیمه] شد، وقتی که او یادداشتهایش را به زمین انداخت.
تصاویر
کلمات نزدیک
fluster
flushed
flush one's money down a rat hole
flush
flurry
flute
flutist
flutter
flux
fluxmeter
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان