Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . سیب زمینی سرخ کرده
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
fries
(French fries)
/fraɪz/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
سیب زمینی سرخ کرده
1.Mashed potatoes, baked potato, or fries?
1. سیب زمینی پوره، آبپز یا سرخ کرده؟
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
frier
friendship
friends in high places
friendly relationship
friendly
friesian
frieze
frigate bird
fright
frighten
کلمات نزدیک
friendship
friendly fire
friendly
friendliness
friend
frieze
frigate
frigate bird
fright
frighten
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان