Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . فارغالتحصیل
2 . فارغالتحصیل شدن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
graduate
/ˈgrædʒʊət/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
فارغالتحصیل
دانشآموخته
معادل ها در دیکشنری فارسی:
دانشآموخته
فارغالتحصیل
مترادف و متضاد
degree holder
grad
1.high-school graduates
1. فارغالتحصیلان دبیرستان
graduate in something
فارغالتحصیل رشته ...
a graduate in history
فارغالتحصیل رشته تاریخ
a graduate of a university/college ...
فارغالتحصیل دانشگاه/کالج و...
a graduate of Oberlin College
فارغالتحصیل کالج "اوبرلین"
[فعل]
to graduate
/ˈɡrædʒueɪt/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: graduated]
[گذشته: graduated]
[گذشته کامل: graduated]
صرف فعل
2
فارغالتحصیل شدن
فارغالتحصیل کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
فارغالتحصیل شدن
to graduate in something
در رشتهای فارغالتحصیل شدن
Only three students graduated in Czech studies last year.
سال گذشته تنها سه دانشجو در رشته مطالعات کشور چک فارغالتحصیل شدند.
to graduate from…
از جایی فارغالتحصیل شدن
Graduating from Oxford university is an honor.
فارغالتحصیل شدن از دانشگاه آکسفورد یک افتخار است.
to graduate something
از جایی فارغالتحصیل شدن
She graduated college last year.
او سال گذشته از کالج فارغالتحصیل شد.
to graduate somebody (from something)
کسی را (از جایی) فارغالتحصیل کردن
The college graduated 50 students last year.
کالج سال گذشته 50 دانشجو را فارغالتحصیل کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
gradually
gradual increase
gradual
gradient
grader
graduate from college
graduate school
graduate student
graduated
graduation
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان