Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . ورز دادن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to knead
/nid/
فعل گذرا
[گذشته: kneaded]
[گذشته: kneaded]
[گذشته کامل: kneaded]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
ورز دادن
خمیر کردن، مالیدن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ورز دادن
خمیر کردن
1.Add the water and knead the mixture well.
1. آب را اضافه کن و آن مخلوط را به خوبی ورز بده.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
knapsack
knackered
kiwi fruit
kiwi
kitty-cat
knee
knee-hi
knee-high
knee breeches
knee joint
کلمات نزدیک
knave
knapsack
knackered
knack
km
knee
knee brace
knee-deep
knee-high
knee-jerk
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان