Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . تعهد دادن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[عبارت]
make a commitment
/meɪk ə kəˈmɪtmənt/
1
تعهد دادن
تعهد کردن
1.She doesn't want to make a big emotional commitment to Steve at the moment.
1. او نمیخواهد در حال حاضر به "استیو" تعهد احساسی مهمی بدهد.
تصاویر
کلمات نزدیک
make a comment
make a comeback
make a claim
make a choice
make a change
make a complaint
make a confession
make a dash
make a date
make a deal
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان