[عبارت]

make a claim

/meɪk ə kleɪm/

1 ادعا کردن

معادل ها در دیکشنری فارسی: ادعا کردن
  • 1.They made claims they couldn’t live up to.
    1. آن‌ها ادعاهایی کردند که نمی‌توانستند آن‌ها را برآورده کنند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان