Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . اداره پلیس
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
police station
/pəˈliːsˌsteɪ.ʃən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
اداره پلیس
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پاسگاه پلیس
کلانتری
مترادف و متضاد
station house
1.We went to the police station to report the theft.
1. ما به اداره پلیس رفتیم تا دزدی را گزارش کنیم.
تصاویر
کلمات نزدیک
police state
police officer
police force
police dog
police department
policeman
policewoman
policing
policy
policy-making
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان