[اسم]

priory

/ˈpraɪəri/
قابل شمارش
[جمع: priories]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 دیر (مسیحیان) صومعه کوچک

  • 1.After his recovery, Abelard resumed teaching at a priory.
    1. بعد از بهبود، "آبلارد" به درس دادن در یک صومعه کوچک ادامه داد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان