Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . پیشنهاد
2 . پیشنهاد ازدواج
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
proposal
/prəˈpoʊzl/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
پیشنهاد
طرح
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پیشنهاد
1.His proposal that the system should be changed was rejected.
1. پیشنهاد او مبنی بر اینکه سیستم باید تغییر کند [عوض شود]، رد شد.
to accept a proposal
پذیرفتن یک پیشنهاد
2
پیشنهاد ازدواج
خواستگاری
معادل ها در دیکشنری فارسی:
خواستگاری
1.As a young woman, she received several proposals.
1. به عنوان زنی جوان، او چندین پیشنهاد ازدواج دریافت کرد [گرفت].
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
prophet
prophesy
property
proper
propel
proposal of marriage
propose
prosciutto
prosecute
prospect
کلمات نزدیک
proportionately
proportionate
proportional representation
proportional
proportion
propose
propose a theory
propose to a woman
proposed
proposer
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان