Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . اعلام آمادگی کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[جمله]
raise a hand
/reɪz ə hænd/
1
اعلام آمادگی کردن
کمک کردن
مترادف و متضاد
help
1.I am a little angry with my friend, as he didn't raise a hand to help me clean up the room.
1. من کمی از دوستم ناراحتم، چرا که او برای کمک کردن به من برای تمیز کردن اتاق اعلام آمادگی نکرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
raise a child
raise
rainy season
rainy
rainwater
raise a question
raise eyebrows
raise money
raised floor
raisin
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان