[فعل]

to rob

/rɑːb/
فعل گذرا
[گذشته: robbed] [گذشته: robbed] [گذشته کامل: robbed]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 دزدی کردن

مترادف و متضاد burgle steal
  • 1.The gang had robbed and killed the drugstore owner.
    1. گروه تبهکاران دزدی کردند و صاحب داروخانه را کشتند.
to rob a bank
از بانک دزدی کردن [بانک زدن]
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان