Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . دزدی کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to rob
/rɑːb/
فعل گذرا
[گذشته: robbed]
[گذشته: robbed]
[گذشته کامل: robbed]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
دزدی کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
دزدی کردن
دزدیدن
دستبرد زدن
سرقت کردن
مترادف و متضاد
burgle
steal
1.The gang had robbed and killed the drugstore owner.
1. گروه تبهکاران دزدی کردند و صاحب داروخانه را کشتند.
to rob a bank
از بانک دزدی کردن [بانک زدن]
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
roasting
roaster
roasted
roast pork
roast lamb
robber
robbery
robe
robe-de-chambre
robin
کلمات نزدیک
roasting
roasted
roast potatoes
roast
roaring
rob of
rob peter to pay paul
robber
robbery
robe
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان