Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . پیشنهاد
2 . تلقین
3 . اشاره
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
suggestion
/səgˈdʒes.tʃən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
پیشنهاد
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پیشنهاد
نصیحت
مترادف و متضاد
advice
counsel
proposal
proposition
1.Have you got any suggestions?
1. هیچ پیشنهادی داری؟
2.I know only one restaurant in town, so I'm open to any suggestion.
2. من تنها یک رستوران در شهر میشناسم، بنابراین هر پیشنهادی برایم قابل قبول است.
to make a suggestion
پیشنهاد دادن
Clara made some very helpful suggestions.
"کلارا" پیشنهادات بسیار مفیدی [کمککنندهای] داد.
2
تلقین
معادل ها در دیکشنری فارسی:
القا
تلقین
the power of suggestion
قدرت تلقین
3
اشاره
مترادف و متضاد
implication
insinuation
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
suggest
sugarplum
sugarcoat
sugarcane
sugarberry
suit
suit of clothes
suitably
suitcase
suite
کلمات نزدیک
suggest a compromise
suggest
sugary
sugarplum
sugarcane
suggestive
suicidal
suicide
suicide attack
suicide bombing
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان