[قید]

terrifically

/təˈrɪfɪkli/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 شدیداً به‌شدت

  • 1."The test was terrifically hard," said the tired student.
    1. دانشجوی خسته گفت: «امتحان به‌شدت سخت بود.»

2 به‌طور عالی به‌طور فوق‌العاده

  • 1.She is doing terrifically in the show.
    1. او دارد در نمایش به‌طور فوق‌العاده عمل می‌کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان