[فعل]

to terrify

/ˈter.ə.faɪ/
فعل گذرا
[گذشته: terrified] [گذشته: terrified] [گذشته کامل: terrified]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 سخت ترساندن وحشت‌زده کردن

معادل ها در دیکشنری فارسی: به وحشت انداختن
  • 1.The idea of parachuting out of a plane terrifies me.
    1. ایده پریدن از هواپیما با چتر نجات من را سخت می‌ترساند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان