[صفت]

unique

/juˈnik/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more unique] [حالت عالی: most unique]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 منحصربه‌فرد بی‌همتا

مترادف و متضاد distinctive especial idiosyncratic unusual common ordinary
  • 1.Albie has a unique collection of stamps.
    1. "البی" مجموعه‌ای منحصربه‌فرد از تمبر دارد.
  • 2.Going to Africa was a unique experience for us.
    2. رفتن به آفریقا برای ما تجربه‌ای منحصربه‌فرد بود.
  • 3.The inventor developed a unique method of making ice cream.
    3. مخترع، روشی منحصربه‌فرد برای درست کردن بستنی ابداع کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان