[فعل]

to worsen

/ˈwɜːrsn/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: worsened] [گذشته: worsened] [گذشته کامل: worsened]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 بدتر شدن وخیم شدن

  • 1.Relations between the two countries worsened after the election.
    1. روابط بین دو کشور بعد از انتخابات بدتر شد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان