خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . فراوان بودن
[فعل]
to abound
/əˈbaʊnd/
فعل ناگذر
[گذشته: abounded]
[گذشته: abounded]
[گذشته کامل: abounded]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
فراوان بودن
وفور داشتن
1.Theories abound about how the universe began.
1. نظریه هایی راجع به اینکه دنیا چگونه شروع شد فراوان است.
تصاویر
کلمات نزدیک
abortus
abortively
abortive
abortionist
abortion
abounding
about
about to do something
about-face
about-turn
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان