خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پیکربندی
[اسم]
configuration
/kənfˌɪɡjʊɹˈeɪʃən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
پیکربندی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پیکربندی
تصاویر
کلمات نزدیک
confidently
confidentially
confidentiality
confidential
confident
configure
confine
confined
confined to a wheelchair
confined to bed
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان