خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مصرف
[اسم]
consumption
/kənˈsʌmpʃən/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
مصرف
خوردن، آشامیدن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
مصرف
مترادف و متضاد
drinking
eating
utilization
1.Consumption of intoxicating beverages is not permitted in my country.
1. مصرف نوشیدنیهای مست کننده در کشور من مجاز نیست [ممنوع است].
تصاویر
کلمات نزدیک
consummation
consummate
consuming
consumerism
consumer goods
consumptive
contact
contact lens
contagion
contagious
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان