خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . چوبپنبه
2 . سربطری
[اسم]
cork
/kɔrk/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
چوبپنبه
[پوست برونی درخت بلوط]
معادل ها در دیکشنری فارسی:
چوبپنبه
2
سربطری
چوبپنبه
1.He pulled out the cork and commenced pouring the wine.
1. او سربطری را درآورد و شروع به ریختن شراب کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
corium
coriander
corgi
corey
core
corkage
corking
corkscrew
corm
cormorant
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان