خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . (وضعیت) اضطراری
[اسم]
emergency
/ɪˈmɜrʤənsi/
قابل شمارش
1
(وضعیت) اضطراری
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اضطراری
وضعیت اضطراری
وضعیت اورژانسی
وضع اضطراری
فوریت
وضع اورژانسی
مترادف و متضاد
crisis
difficulty
urgent situation
1.Be careful! This is an emergency.
1. مواظب باش! این یک وضعیت اضطراری است.
تصاویر
کلمات نزدیک
emergence
emerge
emerald green
emerald
emend
emergency brake
emergency exit
emergency fund
emergency generator
emergency landing
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان