خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . احاطه کردن
2 . فرا گرفتن
[فعل]
to engulf
/ɪnˈɡʌlf/
فعل گذرا
[گذشته: engulfed]
[گذشته: engulfed]
[گذشته کامل: engulfed]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
احاطه کردن
محاصره کردن، غرق کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
فراگرفتن
1.He was engulfed by a crowd of reporters.
1. او توسط دستهای خبرنگار احاطه شده بود.
2
فرا گرفتن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
دربرگرفتن
1.Fear engulfed her.
1. ترس او را فراگرفت.
تصاویر
کلمات نزدیک
engrossing
engrossed in a book
engrossed
engraving
engraver
enhance
enhance one's performance
enhancement
enigma
enigmatic
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان