Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . سریع و کارآمد
[قید]
expeditiously
/ˌɛkspəˈdɪʃəsli/
غیرقابل مقایسه
1
سریع و کارآمد
با سرعت و پربازده
1.Using carrier pigeons, the military commanders exchanged messages expeditiously.
1. با استفاده از کبوتران قاصد [نامهبر]، فرماندهان نظامی، سریع و کارآمد، پیام رد و بدل میکردند.
تصاویر
کلمات نزدیک
expeditionary force
expedition
expedite
expedient
expediency
expel
expend
expendable
expenditure
expense
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان