Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . جریمه
2 . واگذار کردن
[اسم]
forfeit
/ˈfɔːrfət/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
جریمه
غرامت، تاوان
[فعل]
to forfeit
/ˈfɔːrfət/
فعل گذرا
[گذشته: forfeited]
[گذشته: forfeited]
[گذشته کامل: forfeited]
صرف فعل
2
واگذار کردن
دست کشیدن از
1.Usually you must forfeit your native country's citizenship to become a citizen of another country.
1. معمولا شما باید شهروندی کشور مادری خود دست بکشید تا شهروند کشور دیگری شوید.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
foreword
forewoman
forewing
forewarning
forewarned is forearmed
forfeited
forfeiture
forfend
forficate
forficula
کلمات نزدیک
foreword
forewoman
forewarned
forewarn
forever
forge
forged
forger
forgery
forget
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان