خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . عینک (ایمنی)
[اسم]
goggles
/ˈgɑgəlz/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
عینک (ایمنی)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
عینک
عینک ایمنی
1.I always wear goggles when I swim.
1. همیشه وقتی که شنا میکنم، عینک میزنم.
تصاویر
کلمات نزدیک
goggle-eyed
goggle-box
goggle
gogga
gofer
going
going concern
going out
going strong
going to
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان