خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سلام
2 . الو (پشت تلفن)
3 . چی (برای بیان تعجب)
4 . سلام
[حرف ندا]
hello
/heˈloʊ/
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
سلام
معادل ها در دیکشنری فارسی:
سلام
مترادف و متضاد
hi
bye
goodbye
1.Hello, Paul. I haven't seen you for a while!
1. سلام "پال". مدتی است که ندیدمت!
to say hello
سلام کردن/سلام گفتن
I just thought I'd stop by and say hello.
با خودم فکر کردم یک سر بیایم و سلامی بکنم.
to say hello to someone for someone
از طرف کسی به کسی سلام کردن/سلام کسی را به کسی رساندن
Say hello to Liz for me.
از طرف من به "لیز" سلام کن.
کاربرد حرف ندای hello به معنای سلام
حرف ندای hello حالت رسمی واژه hi به معنای سلام است که افراد هنگام برخورد اول در ملاقاتها یا شروع کردن مکالمه پشت تلفن از آن استفاده میکنند.
2
الو (پشت تلفن)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
الو
مترادف و متضاد
hi
bye
goodbye
1."Hello, I'd like some information about your hotel, please."
1. «الو، میخواستم اطلاعاتی درباره هتل شما داشته باشم، لطفا.»
2.Hello, this is the Park Restaurant. May I help you?
2. الو، اینجا رستوران "پارک" است. میتوانم کمکتان کنم؟
3
چی (برای بیان تعجب)
الو
1."Hello, what's all this then?"
1. «چی، پس اینها چی هستند؟»
2.Hello? You didn't really mean that, did you?
2. چی؟ منظوری که نداشتی، داشتی [آن را که جدی نگفتی، گفتی]؟
3.I'm like, “Hello! Did you even listen?”
3. من گفتم: «الو! اصلاً گوش کردی؟»
[اسم]
hello
/heˈloʊ/
قابل شمارش
4
سلام
مترادف و متضاد
greeting
to exchange hellos
(به هم) سلام کردن
They exchanged hellos and forced smiles.
آنها (به هم) سلام کردند و زوری لبخند زدند.
تصاویر
کلمات نزدیک
hellish
hell-bent
hell
helix
helium
hello. can i speak to david, please?
hell’s angel
helm
helmet
helmsman
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان