Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . لاک
2 . جلای مو
3 . به مو روغن زدن
[اسم]
lacquer
/ˈlækər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
لاک
جلا
معادل ها در دیکشنری فارسی:
لاک الکل
2
جلای مو
روغن مو
old use
[فعل]
to lacquer
/ˈlækər/
فعل گذرا
[گذشته: lacquered]
[گذشته: lacquered]
[گذشته کامل: lacquered]
صرف فعل
3
به مو روغن زدن
old use
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
laconism
laconicism
laconically
laconic
laconian
lacquer painting
lacquerware
lacrimal apparatus
lacrimal artery
lacrimal bone
کلمات نزدیک
laconically
laconic
lackluster
lacking
lackey
lacrosse
lacto-ovo-vegetarianism
lacto-vegetarianism
lactose
lacy
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان