Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . با عجله رفتن
[عبارت]
make a dash
/meɪk ə dæʃ/
1
با عجله رفتن
1.He jumped off the bus and made a dash for the nearest cafe.
1. او از اتوبوس پیاده شد و با عجله به نزدیکترین کافه رفت.
تصاویر
کلمات نزدیک
make a confession
make a complaint
make a commitment
make a comment
make a comeback
make a date
make a deal
make a decision
make a dent in
make a deposit
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان