Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . میانجی
[اسم]
mediator
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
میانجی
وساطتکننده
معادل ها در دیکشنری فارسی:
واسطه
میانجی
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
mediation
mediateness
mediated
mediate
mediastinum
mediatorial
mediatory
mediatrix
medic
medicago
کلمات نزدیک
mediation
mediate
median
media studies
media attention
medic
medicaid
medical
medical emergency
medical examiner
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان