Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . صورتجلسه
[اسم]
minutes
/ˈmɪnəts/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
صورتجلسه
خلاصه مذاکرات، گزارش وقایع
معادل ها در دیکشنری فارسی:
صورتجلسه
1.He is taking the minutes.
1. او دارد صورتجلسه مینویسد [او دارد صورتجلسه برمیدارد]
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
minuteness
minuteman
minutely
minute steak
minute of arc
minutiae
minx
minyan
miocene
miocene epoch
کلمات نزدیک
minuteness
minute hand
minute
minuscule
minus sign
minutiae
miracle
miraculous
miraculously
mirage
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان