خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . چادرنشین
[اسم]
nomad
/ˈnoʊˌmæd/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
چادرنشین
عشایر (جمع)، کوچگر
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بیابانگرد
چادرنشین
دورهگرد
1.Are they nomads?
1. آیا آنها عشایر هستند؟
تصاویر
کلمات نزدیک
nom de plume
nolo contendere
nolan
noisy
noisome
nomadic
nomenclature
nominal
nominal capital
nominal value
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان