خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . فراتر رفتن (زمان یا هزینه)
2 . هجوم بردن و اشغال کردن
3 . مملو از چیزی بودن
[فعل]
to overrun
/ˌoʊvɚɹˈʌn/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: overran]
[گذشته: overran]
[گذشته کامل: overrun]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
فراتر رفتن (زمان یا هزینه)
بیشتر طول کشیدن، بیشتر شدن
1.Her lectures never overrun.
1. سخنرانیهای او هیچوقت (از زمان معمول) بیشتر طول نمیکشد.
2
هجوم بردن و اشغال کردن
تاختوتاز کردن
1.Enemy soldiers had overrun the island.
1. سربازان دشمن به جزیره هجوم برده و آن را اشغال کرده بودند.
3
مملو از چیزی بودن
سرشار از چیزی بودن، از چیزی پر بودن
1.Enemy soldiers had overrun the island.
1. جزیره پر از سربازان دشمن بود.
2.The house was completely overrun with mice.
2. خانه کاملاً مملو از موش بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
overrule
overriding
override
overreact
overreach
overseas
oversee
overshadow
overshoot
oversight
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان