خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . اجرا
2 . عملکرد
3 . انجام
[اسم]
performance
/pərˈfɔːr.məns/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
اجرا
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اجراء
مترادف و متضاد
presentation
rendering
rendition
1.We saw the performance of Arthur Miller's play, "The Crucible."
1. ما اجرای نمایشنامه آرتور میلر، (با نام) "بوته آزمایش" را دیدیم.
to give a performance
اجرا ارائه دادن
She gave a superb performance as Lady Macbeth.
او یک اجرای عالی به عنوان "لیدی مکبث" ارائه داد.
live performance
اجرای زنده
one of the band’s live performances
یکی از اجراهای زنده گروه
2
عملکرد
کارایی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
عملکرد
مترادف و متضاد
functioning
operation
to improve performance
بهبود بخشیدن عملکرد
These changes significantly improve the performance of the engine.
این تغییرات عملکرد موتور را به طرز چشمگیری بهبود میبخشند.
to monitor somebody’s performance
عملکرد کسی را زیرنظر گرفتن
The children's performance at school is continually monitored.
عملکرد بچهها در مدرسه مدام زیرنظر گرفته میشود.
to assess somebody’s performance
عملکرد کسی را ارزیابی کردن
Banks assess the performance and prospects of firms before lending.
بانکها قبل از وام دادن عملکرد و آینده شرکتها را ارزیابی میکنند.
significant performance
عملکرد چشمگیر
high-performance cars
اتومبیلهای با کارایی بالا
3
انجام
اجرا، عمل، ایفا
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اجراء
اقامه
انجام
ایفا
ادا
تصاویر
کلمات نزدیک
perform
perforce
perforator
perforation
perforated
performance art
performance-enhancing drugs
performer
performing arts
perfume
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان