خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . اداره پلیس
[اسم]
police station
/pəˈliːsˌsteɪ.ʃən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
اداره پلیس
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پاسگاه پلیس
کلانتری
مترادف و متضاد
station house
1.We went to the police station to report the theft.
1. ما به اداره پلیس رفتیم تا دزدی را گزارش کنیم.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
police officer
police matron
police headquarters
police force
police dog
policeman
policewoman
polish
polish off
polish up
کلمات نزدیک
police state
police officer
police force
police dog
police department
policeman
policewoman
policing
policy
policy-making
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان