خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ممنوع
[صفت]
prohibited
/pɹəhˈɪbɪɾᵻd/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
ممنوع
قدغن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ممنوع
محظور
قدغن
formal
1.Smoking on site is strictly prohibited.
1. سیگار کشیدن در این مکان اکیداً ممنوع است.
تصاویر
کلمات نزدیک
prohibit
progressivism
progressively
progressive rock
progressive lens
prohibition
prohibitive
project
projected
projectile
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان