2.
We're going at eight, so you've got an hour to get ready.
2.
ما ساعت هشت میرویم، بنابراین تو یک ساعت وقت داری تا حاضر شوی.
3.
When will the book be ready for publication?
3.
چه زمانی کتاب برای منتشر شدن آماده میشود؟
to be ready to do something
آماده انجام کاری بودن
Right, we're ready to go.
بسیار خوب، ما آمادهایم که برویم [آماده رفتن هستیم].
کاربرد صفت ready به معنای آماده و حاضر
معادل فارسی صفت ready " آماده" و "حاضر" است.
- صفت ready در مفهوم برای کار یا عملی، کاملا آماده بودن و یا شرایط انجام کاری را داشتن. مثال:
".Give me a call when you're ready" (هر وقت آماده بودی با من تماس بگیر.)
- صفت ready در مفهوم کاملا آماده برای مصرف یا استفاده و یا قابل دسترس بودن برای انجام کاری. مثال:
"!Come on, dinner's ready" (زود باش، غذا حاضر است!)
"?When will the book be ready for publication" (چه زمانی کتاب برای منتشر شدن آماده میشود؟)
- برای انجام کاری تمایل داشتن. مثال:
".He's always ready to help his friend" (او همیشه آماده کمک کردن به دوستش است.)