خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دزدی کردن
[فعل]
to rob
/rɑːb/
فعل گذرا
[گذشته: robbed]
[گذشته: robbed]
[گذشته کامل: robbed]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
دزدی کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
دزدی کردن
دزدیدن
دستبرد زدن
سرقت کردن
مترادف و متضاد
burgle
steal
1.The gang had robbed and killed the drugstore owner.
1. گروه تبهکاران دزدی کردند و صاحب داروخانه را کشتند.
to rob a bank
از بانک دزدی کردن [بانک زدن]
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
roasting
roaster
roasted
roast pork
roast lamb
robber
robbery
robe
robe-de-chambre
robin
کلمات نزدیک
roasting
roasted
roast potatoes
roast
roaring
rob of
rob peter to pay paul
robber
robbery
robe
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان