خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . آهسته
[قید]
silently
/ˈsɑɪ.lənt.li/
غیرقابل مقایسه
1
آهسته
به خموشی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بیصدا
آرام
بهآرامی
آهسته
مترادف و متضاد
quietly
1.She wept silently as she read the letter.
1. او در حالی که آن نامه را می خواند آهسته گریست.
تصاویر
کلمات نزدیک
silent partner
silent mode
silent majority
silent film
silent
silhouette
silhouetted
silicon
silicon chip
silicone
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان