خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بسیار
2 . بسیار بد
[قید]
terribly
/ˈterəbli/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more terribly]
[حالت عالی: most terribly]
1
بسیار
سخت، شدیداً
مترادف و متضاد
extremely
very
1.I'm terribly sorry.
1. من بسیار متأسف هستم.
2.She was terribly ill.
2. او سخت بیمار بود.
3.We were terribly lucky that nothing was damaged.
3. ما بسیار خوششانس بودیم که هیچ چیز آسیب ندیده بود.
2
بسیار بد
افتضاح
مترادف و متضاد
awfully
very badly
1.He played terribly.
1. او بسیار بد بازی کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
terrible memory
terrible
terri
terrestrial
terrence
terribly sorry
terricolous
terrier
terrific
terrific!
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان