خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . درونمایه
[اسم]
theme
/θiːm/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
درونمایه
موضوع
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تم
درونمایه
موضوع
مضمون
1.North American literature is the main theme of this year's festival.
1. ادبیات آمریکای شمالی درون مایه اصلی جشنواره امسال است.
2.The naked male figure was always the central theme of Greek art.
2. مجسمه مرد برهنه همیشه درون مایه اصلی هنر یونانی بوده است.
تصاویر
کلمات نزدیک
thematic
them
thelma
theirs
their
theme music
theme park
theme tune
themselves
then
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان