خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بدتر شدن
[فعل]
to worsen
/ˈwɜːrsn/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: worsened]
[گذشته: worsened]
[گذشته کامل: worsened]
صرف فعل
1
بدتر شدن
وخیم شدن
1.Relations between the two countries worsened after the election.
1. روابط بین دو کشور بعد از انتخابات بدتر شد.
تصاویر
کلمات نزدیک
worse off
worse
worrying
worry
worried sick
worship
worshipper
worst
worth
worth one's salt
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان