1 . به خاطر
[حرف اضافه]

because of

/bɪˈkɑz.əv/
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 به خاطر

معادل ها در دیکشنری فارسی: در اثر به علت به سبب بابت
مترادف و متضاد as a result of on account of owing to
  • 1.I'm depressed because of her.
    1. من به خاطر او افسرده هستم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان