1 . صدای بیپ (که برای سانسور حرفی در رسانه به کار می‌رود) 2 . به پیجر کسی تماس گرفتن 3 . صدای بیپ دادن 4 . با صدای بیپ سانسور کردن
[اسم]

bleep

/blip/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 صدای بیپ (که برای سانسور حرفی در رسانه به کار می‌رود) صدای دستگاه پیجر

[فعل]

to bleep

/blip/
فعل گذرا
[گذشته: bleeped] [گذشته: bleeped] [گذشته کامل: bleeped]

2 به پیجر کسی تماس گرفتن

مترادف و متضاد beep
  • 1.Please bleep the doctor on duty immediately.
    1. لطفاً بلافاصله به پیجر پزشک کشیک تماس بگیرید.

3 صدای بیپ دادن صدای کوتاه الکترونیکی تولید کردن

  • 1.The timer on the cooker started to bleep.
    1. تایمر فر شروع به صدا دادن کرد.

4 با صدای بیپ سانسور کردن

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان