خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پنجه
2 . پنجه کشیدن
[اسم]
claw
/klɔː/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
پنجه
چنگ
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پنجه
چنگ
چنگال
1.The cat lashed out with its claws.
1. گربه عصبانی شد و پنجه کشید.
the claws of a crab
چنگ خرچنگ
[فعل]
to claw
/klɔː/
فعل گذرا
[گذشته: clawed]
[گذشته: clawed]
[گذشته کامل: clawed]
صرف فعل
2
پنجه کشیدن
پنجه زدن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پنجه کشیدن
چنگ زدن
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
claviola
clavicle
clavichord
claver
claude glass
claw hammer
clawhammer
claxon
clay
clay spade
کلمات نزدیک
clavicle
clavichord
claustrophobic
claustrophobia
clause
clay
clay court
clayey
claymore
clayton
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان