1 . گاز (سمی) 2 . از چیزی به شدت عصبانی بودن
[اسم]

fume

/fjum/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 گاز (سمی) دود

مترادف و متضاد gas smoke
  • 1.Lead fume is a grayish powder, mainly comprising lead sulfate.
    1. گاز سرب یک پودر خاکستری رنگ است که اساساً از سولفات جیوه درست شده‌است.
toxic fumes
گازهای سمی
[فعل]

to fume

/fjum/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: fumed] [گذشته: fumed] [گذشته کامل: fumed]

2 از چیزی به شدت عصبانی بودن

معادل ها در دیکشنری فارسی: حرص خوردن
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان