خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . آب کشیدن
2 . (بهمیزان زیاد) نوشیدن
3 . عمل شستن با آب فراوان
[فعل]
to swill
/swɪl/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: swilled]
[گذشته: swilled]
[گذشته کامل: swilled]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
آب کشیدن
با آب شستن
1.I swilled out the mug.
1. من لیوان را آب کشیدم.
2
(بهمیزان زیاد) نوشیدن
زیادهروی کردن (در نوشیدن مشروبات الکلی)
1.A crowd of men were standing around swilling beer.
1. گروهی از مردان ایستاده بودند و داشتند (بهمیزان زیاد) آبجو مینوشیدند.
[اسم]
swill
/swɪl/
قابل شمارش
3
عمل شستن با آب فراوان
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
swig
swiftness
swiftly
swift
swerve
swim
swimming
swimming bath
swimming cap
swimming costume
کلمات نزدیک
swig
swiftness
swiftly
swift response
swift action
swim
swim shorts
swimmer
swimming
swimming bath
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان