1 . تبدیل کردن
[فعل]

to transmute

/trænzˈmjuːt/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: transmuted] [گذشته: transmuted] [گذشته کامل: transmuted]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 تبدیل کردن تغییر شکل دادن، تغییر ماهیت دادن

مترادف و متضاد change convert transform
  • 1.Ancient alchemists believed that it was possible to transmute lead into gold.
    1. کیمیاگران باستان معتقد بودند که تبدیل کردن سرب به طلا امکان پذیر است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان